loading...
آنتی حسرت (در حسرت ساحل سرد)
رها بازدید : 4 جمعه 25 بهمن 1392 نظرات (0)

رفیق!
دلتنگ که شدی پیش من بیا...کمی غصه هست باهم میخوریم

بی “کس و کار” شده ام اما هنوز مثل تو “بی همه چیز” نشده ام
هر وقت گریه میکنم سبک میشم
عجب وزنی دارند این چند قطره اشک
….

گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها

حسرت ها را می شمارم

و باختن ها

وصدای شکستن را
... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم

وکدام خواهش را نشنیدم

وبه کدام دلتنگی خندیدم

که چنین دلتنگــــــــــــــــم

خدایا...

دستم را بگير ...

و مرا ببر به دور "دست" هايی که...

در "دسترس " هيچ "دستی" نباشم ....

تو را بايد دوست داشت حتي اگر دانسته دل به عشقي ببازم که شايد ,

تا به ابد مُهرِ هرگزي بر پيشاني اش خورده باشد

تـو چمـدانـت را بـستي.. من ، چشمهـايـم را !

به احترام رفتنت.. کلاهى که بر سرم گذاشتى را برمى دارم..

اينو بدون که : بدون من هوا سرده الان گرمي نمي فهمي !

رويـا هـا را ول کن

دلم هـيـچ " تـو "يي دوستت نداشته

حـتـي " تـو"هـاي رويــاهـايـت نـيـز بـا " تـو " هـاي ديگر رفـتـه انـد

بـلـند شـو رويـــا ديـدن بس اســــــت !!!

دلـــ م رُمـان عاشقانه ميخــواهد

که تـــو آن پسرکِ بالـا بلــند ِ سينه سپرَش بـاشي

و مَــن دخــترکي سر بـه هـَــوا

کـه با تمـام سر بـه هــوا بودن هايـَش به راه آورد تـــو و دلــَت را . . . !!!

تو ... با خودم که هيچ با سايه منم حرف نمي زدي ...

با اينهمه ولي به شب نشيني دلم خوش آمدي ...

مُهم نيست .. کِه تـو بآ مـَن چـِه ميکُنـي ..

بيا ببيــن .. بـَراي تـو ... مـَن بآ خـودم چـِه ميکُنـم . .

مذکر عزيز : " مرد " باش

زمين به مرد بودنت نياز داره ! مرد باش ؛ نه فقط با جسمت

مرد باش با نگاهت ، با احساست ، . . .

مردونه حرف بزن ، مردونه بخند ، مردونه گريه کن ،

مردونه عشق بورز ، مردونه ببخش ، . . .

مرد باش و هيچ وقت نامردي نکن ؛

مخصوصا در حق کسي که باورت کرده و بهت تکيه کرده .

 

 

امروز کسي از من پرسيد چند سال داري

گفتم روزهاي تکراري زندگيم را که خط بزنم کودکي چند ساله ام...

 

 

 

وقتي کسي حالش بده بهش نگيد اي بابا اينم مي گذره . . .

شما زندگي اون آدم رو از وقتي به دنيا اومده تجربه نکرديد!

دستش رو بگيريد. . . بغلش کنيد. . . سکوت کنيد .

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
محبتـــ رو وقتـــی یاد گرفتـــم کــه قصــه ی پســر کوچولویـــی رو شنیــدم که وقتـــی داشتــــ بـــارون میومــد سرشـو رو به آســمون بلند کرد و گفتــــ:خدایــا گریــه نکن درستـــ میشــه...... ملـکــــــــــــه احســـــــــــاس
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 119
  • کل نظرات : 48
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 56
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 60
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 60
  • بازدید ماه : 66
  • بازدید سال : 195
  • بازدید کلی : 3,129