عزیزم خــاص بودن خــاصيت توست تــــو همــيشه خاص مي مــوني ، چــون ســليقه ي مني ...
آهای زمستان ...حواست باشد ....دور تمام شاعرانه هایم را خط خواهم کشید اگر با آمدن "او" حتی یک سرفه کند ...
باران مرا یاد چتر می اندازد و چتر مرا یاد قرارمان قرارمان که یادت هست ؟ اینکه آغوشت را چتر کنی تا چشمهایم بیش از این خیس نشوند ؟؟؟!
می گویند اگر به یاد کسی باشی او هم به یاد تو می افتد فقط مانده ام که تویی که اینقدر از من یاد می کنی یا منم
هی تو…
نمیدانم نامت را چه بگذارم…
.مخاطب خاص!
.تمام زندگی!
.دلیل نفس کشیدن!
.همه ی وجود…یا تنها عشقم…
…به هرنامی که باشی بدان…
…ارام…
…برایت جان میدهم…
گفت خداحافظ!
و
رفتنش را تماشا کردم...
از آن روز به بعد آموختم کسی ضربان قلبت را نمیشنود
باید لب به سخن گشود...
تلخ است ،
همه فکر کنند سرت شلوغ است ،
و تنها خودت بدانی چقدر
تنـــهایی ...